کتابخونه ی ممنوعه ی هاگوارتز

کتابخونه ی ممنوعه ی هاگوارتز

دانلود کتاب (مخصوصا فانتزی)
کتابخونه ی ممنوعه ی هاگوارتز

کتابخونه ی ممنوعه ی هاگوارتز

دانلود کتاب (مخصوصا فانتزی)

دست نوشته های یک دیوانه عاقل

باز هم چرا؟؟؟ این چرا لعنتی یه روزی کار دست ما میده من هی به این مخ بو قرمه سبزی بده خودم میگم فکر نکن میگه نچ نمیشه میگم حد اقل ای قلم صاحب مرده توننویس میگه نه . بگزریم از دست پای خیانت گر من داشتم میگفتم چرا؟؟؟ چرا جونای ما اونقدر یه چیزایی رو گنده میکنن تا به خودشون بقبولونن اونو قبول دارن مث همین دردی که به بیشتر جونای مملکت بی صاحب ما افتاده زرت زرت عاشق میشن  به قول شاعر گفتنی عاشق میشن با یک نگاه و.......  . من ریشه این مشکل رو تو این میدونم که خیلی از جونای امروزی اون دختر یا پسریو که باهاش در ارطبات هستنو در بیشتر مواقع فقط تو یک نگاه دیدن و اونقدر اونو عاشق پیشه . خوشتیپ خوشگل و رمانتیک میبینن که حقیقت معنای خودشو از دست میده . و در بیشتر این مواقع با این جمله تاریخی از اقا پسرای  عاشق مواجه میشیم که میگه : ننه اگه اون دخترو واسم نگیری خودمو از طبقه شستادم اپارتمان میندازم پایین . من الانه یه رفیخ جون جونی دارم اسمش سعیده تا هر دختریو میبینه میگه عاشقش شدم فردا که یه دختر خوشگل ترو میبینه میگه پیف پیف یارو قبلیه بو میداد . بزار یه مثال دیگه بزنم با این که من یه پسرمو زیاد از اخلاق دخترا سر در نمیارم ( نا سلامتی من مرد مریخیم اونا زنان ونوسی )  . بیتا : سحر جون یه پسره هسسسسسسسسست ( اینجا لوس و کشیده خونده شه ) که همیشه دم دبیرستان واستاده منو نیگا میکنه ( اینجا سرخ سفید میشه ) سحرم که میدونه اون پسره برادر ناکس خودشه میگه چرا بیشتر با هم اشنا نمیشید و ......... .  ای دخترا یا پسرای که تو ایرون یا تو هر کجای دنیا این مطلبو میخونید منم مث شمام یه جوان میدونم که احتمالا الان دارید به حرف های من میخندید و تو فکر خریدن شارژ برای حرف زدن با BF یا GF  خودتون هستید ولی یک لحظه فکر کنید ببینید که حرف های من یه مشت چرندیات بود یا دست نوشته های یک دیوانه عاقل.

گلدن کامپس قطب نمای طلایی

بچه ها امروز نقد یکی از داستان های دیگه اقای پولمن رو اماده کردم که به قطب نمای طلایی معروف شد ولی اسم اصلی داستان گرد شمالی بود خوب بزارید از اون جایی شروع کنم که داستان اقای پولمن با این که تو رده کودکان و نوجوانان قرار میگیره ولی فهم اون بیشتر به قشر بزرگسال مربوط میشه درسته که توی اون از عوامل فانتزی زیاد استفاده شده ولی میشه رگه ای از تنفر شدید اقای پولمن از کلیسای کاتولیک دید بعد از دیدن دوباره فیلم و خوندن داستان به نکته های زیادی بر خ=ردم که جای تفکر داشت به نظر شما دلیلی بهتر از این نیست که اقای پولمن موجوداتی که انسان ها همراه خود ارند رو ابلیس بنامه در حالی که تو داستان میبینیم که ابلیس ها موجوداتی بی ازار و حتی در جاهایی دوست داشتنی اند . بگذریم از عنصر مظلوم نمایی و بی  دفاعی که تو بیشتر داستان ها و فیلم های غربی دیده میشه لایرا دختری که نقش اول داستان رو بازی میکنه دختری لوسه که با جرعت میتونم بگم یه نمونه کامل از فرهنگ انگلیسی اصیله . به خوندن داستان دوم که خنجر ظریف باه رو شروع میکنم و نقدشو براتون قرار میدم . و بدونید سبک های دیگه طرف دارای زیادی دارن ولی فانتزی با طرف دارای کم خودش خیلی فعال تر از سبک های دیگه است .


وبچه ها امکان داره تابستون خودم نوشتن یه داستان فانتزیو شروع کنم نظر شما درباره موضوع داستان چیه به نظر شما فانتزی ایرانی یا فانتزی غربی؟؟؟

facebook

بچه ها چون من دیگه اینجا رو دیر به دیر اپ میکنم میتونید منو با  b.hasanbg@gmail.و اگه از اون دسته افرادی هستید که اینترنتتون  چیز داره میتونید چه چیز بشکن رو از اینجا دانلود کنید کار باشم راحته .


راستی میتونید صفحه منو با اسم طرف داران فانتزی در ایران تو فیسبوک پیدا کنید

پست اخر

بچه ها نمیدونم چرا یه جورایی احساس میکنم که وبلاگم به درد نمیخوره فقط به درد نظرات برادرم بهنام میخوره دارم کم کم فکر میکنم که وبلاگو ببندم با این که فانتزیو خیلی دوست دارم ولی اگه کارمو ناتموم رها کنم بهتر از اینه که بد تمومش کنم هیچوقت فکر نمیکردم که منم به این زودی و مث بیشتر بلاگ های هری پتری و فانتزی در وبلاگمو تخته کنم شاید تابستون یه وبلاگ دیگه زدم شاید........

از تمام دوستانی که هر وقت می اپیدم برام نظر میدادن تشکر میکنم .


با این که دوست ندارم بگم ولی هر شروعی یک پایانی داره واخر هر پایان یک شروع دوبارس.